سلام سلام سلام با بهترین آرزوها برا تک تک دوست داشتنی های من از این لحظه با « تا 89 ...» به روزم و برا نگاه دلنشین شما عزیزام از نوروز به معنای واقعی خاطره نقش می زنم . لبخند بزنید لبخند بزنید
تمام اجزای تشکیل دهنده سفره هفت سین به نیلی در سفره قرار می گیرند. به طور کلی، قرار دادن خوردنی ها برای آن است، که در تمام طول سال جدید، زندگی و سفره شان دارای روزی و خبر و برکت باشد. قراردادن آینه برای یکرنگی و رفع کدورت هاست. تخم مرغ رنگ کرده به نیت برکت و روزی اعضای خانواده است و معمولا به تعداد افراد سر سفره می گذارند. شمع روشن به معنای روشنایی خانه و طول عمر اعضای آن می باشد. شمع های سر سفره هفت سین را نباید خاموش کرد. در غیر این صورت باید آنها را با یک برگ سبز و یا نقل و نباتی خاموش کرد و معمولا هم به تعداد افراد خانواده و یکی هم برای سلامتی و طول عمر امام زمان ( عج) در سر سفره نوروز شمع روشن می کنند. آب نشانه صافی و پاکی و گشایش در کارهاست. سبزه به معنای حیات و نشاط و شادابی است و ماهی قرمز به نشانه زنده بودن و پایداری و رنگ قرمز نیز به معنای شادابی و نشاط است و احتمال نیز بر آن است که از زمان سلطه اعراب در ایران ماهی قرمز جزو هفت سین به شمار آمده باشد چرا که در زبان عربی سمک به معنای ماهی می باشد. « پرسه زنی در بیتوته های خیال » من باور دارم ... که دعوا و جر و بحث دو نفر با هم به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست ندارند ، نیست . و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنی اینکه آنها همدیگر را دوست دارند نیست . من باور دارم ... که هر چقدر هم که دوستمان خوب و صمیمی باشد ، هر از گاهی بعث ناراحتی ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم. من باور دارم ... که دوست واقعی به رشد خود ادامه خواهد داد حتی در دورترین فاصله ها ، عشق واقعی نیز همینطورست. من باور دارم ... که ما می توانیم در یک لحظه کاری کنیم که برای تمام عمر قلبمان را به درد آورد. من باور دارم ... که زمان زیادی طول می کشد تا من همان آدم بشوم که می خواهم . من باور دارم ... که همیشه باید کسانی را که صمیمانه دوستشان دارم ، با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم ، زیرا ممکن است آخرین باری باشد که آنها را می بینم . من باور دارم ... که ما مسئول کارهایی هستیم که انجام می دهیم ، صرف نظر از این که چه احساسی داشته باشیم . من باور دارم ... که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم ، نگرش و طرز فکرم مرا تحت کنترل خود در خواهد آورد . من باور دارم ... که قهرمان کسی است که کاری که باید انجام بگیرد در زمانی که باید انجام بگیرد انجام می دهد ، صرف نظر از پیامدهای آن . من باور دارم ... که گاهی کسانی که انتظار داریم در مواقع پریشانی و درماندگی به ما ضربه بزنند ، به کمک ما می آیند و ما را نحات می دهند . « پرسه زنی در بیتوته های خیال » من می نویسم ولی تا باور ، فاصله دارم . روزی مرد ثروتمندی ، پسر کوچکش را به ده برد ، تا به او نشان دهدمردمی که در آنجا زندگی می کنند ،چقدر فقیر هستند. آن دو ، یک شبانه روز در خانه ی محقر یک روستایی مهمان بودند . در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرتمان چه بود ؟ پسر پاسخ داد : عالی بود پدر ! پدر پرسید : آیا به زندگی آنها توجه کردی ؟ پسر پاسخ داد : بله پدر ! پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟ پسر کمی فکر کرد بعد با آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا دارند. ما در حیاطمان یک فواره داریم ولی آنها رودخانه ای دارند که انتها ندارد . ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان رادارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست ! با شنیدن حرفهای پسر ، زبان مرد بند آمده بود . با خود اندیشید : پسرم ! من می خواستم به تو نشان دهم مردم ده چقدر فقیر هستند ، اما تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم . به امید روزی که نگاهمان روشن ببیند ... پرسه زنی در بیتوته های خیال ...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |