صبا را می شنویم و قلب های ما که پرده های غم آن را فرو پاشنده به خود می آیند و بیدار می شوند و بین دنده های بدن به پایکوبی می پردازند . صبا؛ نغمه ای فرحبخش است که غم و اندوه را از یاد شخص می برد و او را در طلب می ناب بر می آید و آن را با لذتی شگفت آوری سر می کشد و از آن هر چه بیشتر بهره می برد که گویی می داند که خمر مسرت دارد از او پیشی می جوید و به هوشیاری حکم می کند . صبا؛ سخن عاشقی سر مست است که با روزگار درگیر شده و او را خوار داشته و در مرغزاری دور به دیدار محبوبش رسیده و به آن دیدار مسرور و شادمان گشته است . صبا؛ مانند نسیم صبحگاهی است که می گذارد و در اثر آن گلهای بوستان از غرور و ابتهاج می لرزند. خیلی جالب بود از « جبران خلیل جبران » همیشه دل نوشته هاشو دوست داشتم چون به من شبیهند.... .................. لذت ببرید ..................
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |