جشن تکلیف غزل بود...شب میلاد ترانه... مبدأ سلوک واژه تو مسیری عاشقانه غزلای بی اجازه ، گریه های بی بهانه توی این خاک کویری ، شبی که شما شکفتین روی ریتم نفس من صداتون ترانه خون شد فاتح قلعه ی آواز!... ... دارین از صدا می افتین تو ازدحام همهمه ، آواز عاشقی گمه میون این همه صدا فقط سکوت می کنم گرچه دروغ و ادعا حرمت امروزو شکست به حرمت خاطره ها فقط سکوت می کنم حرفتون قبوله بانو ! من بدم ، شما ببخشید ! اصلاً این لطف شما بود که به من خاطره بخشید شما یه پری معصوم ، ولی من دیو سپیدم ! معذرت می خوام که یادم خواب شب هاتونو دزدید بانوی هزار ستاره ! شباتون ستاره بارون به شما چه جشن ما ، شد مجلس ترانه سوزون؟ شما پاکین و مقدس ، شاعر هزار تا شاعر ما خوشیم به این سکوت و غزلای درب و داغون تو ازدحام همهمه ، آواز عاشقی گمه میون این همه صدا فقط سکوت می کنم گرچه دروغ و ادعا حرمت امروزو شکست به حرمت خاطره ها فقط سکوت می کنم
فوران گل و بوسه میون دفتر شعرم
واسم از گل و جوونه ، آخ ، چه قصه ها که گفتین
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |