پرسه زن بیتوته های خیال
به این بهانه که تنگ است حجم آبادی
به این بهانه که سیرم از این دل عادی
مهار برهه ی دل را به گرگ ها دادم
و از نگاه خودم تا همیشه افتادم
و اشتباه من این بود زود دل بستم
به ان غریبه که عاشق نبود ، ددل بستم
کسی غروب مرا حس نکرد حتی کوه
و دره های پر از برف و از تگرگ انبوه
کسی غروب مرا حس نکرد ! دریا نیز
کسی غروب مرا حس نکرد جز پاییز!!
به شکوه پاییز
فرهاد صفاریان
نوشته شده در پنج شنبه 88/9/5ساعت
10:41 صبح توسط الی_جوان نظرات ( بدون ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |