خیلی خوشحالم که زمانه بهم اجازه داد دوباره ای باشما داشته باشم دلم گرفته دلی بی قرار می خواهم سکوت وحشی دریا کنار می خواهم دلم گرفته!دعاکن کبوترم برسد به غربتی شده ام دچار ، می خواهم- به چشمهام بگویم ببار !می خواهم- و حاجت دل خود را دوباره می خواهم! کسی بغیر تو این درد را نمی فهمد من از توی زمستان بهار می خواهم! ولی حضور تو گویا ... هنوز وقتش نیست کمی طناب ، دورکعت ... چکار می خواهم ؟! بریده ام به خدا ، در غروب تنهایی و بی تو صندلی و چوب دار... ... امید صباغ نو ...
امیددارم که لذت می برید...
که از تمام خودم عاشقانه دل بکنم !
در این غزل به تو ایمان بیاورم بانو!
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |