سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرسه زن بیتوته های خیال












میدونی خداوند

 

من شاید بانوشتن یه سری حرفا که اینجا میگم به دردسربیفتم

 

شاید شخصی منو رهاکنه و بره وقتی میاداینجارو میخونه اما فقط تومیدونی تو دل من چیه

 

همونطور که فقط تو میدونی تو دل اونی که مهمان این شهربحساب میومد چی میگذشت

 

همونی که اینارو که خوند,رفت

 

رفت بدونی که بدونم وقتی بود شاید منم دلیلی از پریشونیش بودم

 

بگیم به هم

 

بگیم بعد خواستیم بریم بریم

 

بگیم به هم

 

به تو برمیگرده میدونی؟ 

به تو برمیگرده که بازم بعد از چند سال دوباره این پست رو گذاشتم

همه چیز ارشیو کردم که این پست و جملات واضحتر بچشم بیاد

البته اگر هنوز اینجایی و به اینجا سرمیزنی.

 

ولی منم نارحتم که قضاوتم کردی

کتابخونه نرفتم بعد از رفتنت اصلا نرفتم


نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 100/3/11ساعت 6:50 عصر توسط الی_جوان نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت