• وبلاگ : پرسه زن بيتوته هاي خيال
  • يادداشت : چرا اشك ....... ؟؟!!!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام.خوبي الحمدلله؟ممنون كه به وبلاگ اين حقير هم سري زدين وبا اولين بار اومدنتون به وبلاگم اميد وارم اون قدوم مباركتون باعث هر چه بهترشدن وبلاگ شه انشاا....بازم ازين كارا كنين عزيزم.التماس دعا
    پاسخ

    سلام . الحمدالله .لبخند مي زنم براي آمدنت و تو را مهمان خواهم كرد به حضوري دوباره تا بعد ......

    چه زباني صادقتر وزلالتر و بي رياتر از زباني که کلماتش ، نه

    لفظ است ونه خط .اشک است وهر عبارتش نامه اي ، ضجه ي دردي ،فرياد عاشقانه ي شوقي؟ مگر نه اشک زيبا ترين شعر ،

    وبي تابترين عشق وگدازترين ايمان وداغترين اشتياق و تب دار ترين احساس وخالصانه ترين گفتن ولطيف ترين دوست داشتن است .که همه در کوره ي يک دل ، بهم اميخته وذوب شده اند و

    قطره اي گرم شده اند نامش اشک .

    اشک که مي ميبارد وناله که بر مي ايد وگريه که اندک اندک در

    دل مي رود وناگهان در گلو ميگيرد وراه نفس را مي بندد وناچار منفجر مي شود اين زبان صادق و طبيعي شوق واندوه ودرد وعشق يک انسان است ...

    پاسخ

    كاش زمين گرد بود و آسمان كبود تا دلت. درياي ليمويي و كوه شاتوتي نمي خواست شعر به زبان نمي شد و چشمهايت به غزل آي شعر مي خورديم و ترانه سر مي كشيديم به سلامتي شما اشك تمام محصول عشق در باغچه خانه ي ماست

    سلام

    شعر زيبايي بود. مثل اينكه اولين نظر مال خودمه...پس باز هم سلام!

    سبز باشي...

    پاسخ

    سلام آره درست مي گي اما ببخش كه دير جوابتو مي بيني خوشحال مي شم فاصله رو كم كني .....منم دوباره سلام شما هميشه تر و تازه باشي ...........